فینگیلی من و بابا

لالا کودکم

  لالايي كن بخواب قشنگترين يار                              Lalai kon bekhab ghashangtarin yar منو از خواب غفلت كردي بيدار                                   mano az khabe gheflat kardi bidar لالايي كن بخواب معني عشقم                                   lalai kon bekhab manie eshgham الهي بموني تو سرنوشتم                                              elahi bemuni tu sarneveshtam لالايي كن عزيز مهربونم                                                    lalai kon azize mehrabunam بيا بخواب كنارم همزبونم                                         bia bekhab kenaram hamzabunam لالايي كن شيرين تراز ترانه                   ...
12 خرداد 1391

دلنوشته های من به نی نی نازم

    سلام نی نی من الان یکی از   آنروزاست که دلم بد هواتو کرده دوست داشتم   بودی و تنهایی های مامان جونتو پر می کردی   مامانت خیلی تنهاست   خیلی   دوست دارم با هم بگردیم و بخندیم و بریم حمام   مامان بشورتت و تو ذوق کنی و بخندی آره اینا شادی   کردنای مامانته ها کی میای بشینی غذا بخوری و مامان ذوق کنه   تو دستاتو بکنی تو ماست و دور دهنت و همه جات بشه پر ماست   و غذا من از این کارات لذت ببرم   مامانی باورت نمی شه مامان لذت می بره   خلاصه دوست دارم راه رفتنتو ببینم که کفشای جق جقه ایت سکوت خونمون را بشکنه بابایی باهات بازی کنه من آشپزی کنم و هی شیطنت تو ...
12 خرداد 1391

ستیلا کی میاد؟

    سلام ستیلا جونم خیلی وقته برات ننوشته مامان ای شیطون حالا میای تو خواب مامانی و دلشو آب میکنی عشق مامان من دوست دارم تو همین الان بیای ولی موقعیتش نیست الان من و بابایی می خوایم برات کم نذاریم می خوایم همه چی برات مهیا باشه هر وقت میای جز شادی جلوی چشمات چیزی نیاد وگرنه انقدر دوست دارم مخصوصا" از وقتی آمدی  تو خوابم ۱۰۰ برابر  بیشتر می خواستم تو بیداری انجوری بغلت کنم و ببوسمت تو فوق العاده بودی مامانی ستیلا جونم بعضی از دوستات که میان اینجا می پرسن کی میای دوستاتم مثل خودت دوست داشتنین یه دوست نانازت به نام دینا ...
12 خرداد 1391

ني ني ما

ني ني ناز من  خوبي ؟  فكر نكني مامان بيخياله نه گلم وقت نميكردم  من و بابايي دوست داريم يه عالمه  ...
12 خرداد 1391

<no title>

عشق مامان چه آرامشيرو آوردي توي وجودم . برای خودم خیلی عجیب و در عین حال لذت بخشه این همه تغییر! دیگه شبا که می خوابم اون فکرهای قدیمی باهام نیست! به جاش تو هستي.. وقتی بیرون می رم دیگه جلوی مغازه های آرایشی و لوازم خانگی و کیف و کفش نمی ایستم! اما هرجا مغازه ی لباس کودک و اسباب بازی و هر چیز دیگه ای که به درد تو بخوره می بینم انگار جادو باشم می رم جلو! خیلی بهت فکر می کنم و دلم می خواد از هرچیزی توی دنیا بهترین سهم رو داشته باشی. بهترین نه بیشترین! بهترین مادر. بهترین پدربهترین خانه. بهترین امکانات بهترين اسباب بازی ها و لباس ها.اما بعد فکر می کنم که لابد تمام این ها چیزهایی بوده که مادر من برای من می خواسته. و شاید مادر او هم برای او! چه ...
12 خرداد 1391

عشق ناز مامان و بابا

چه قدر بی تابت می شم کم کم  این دو سه روزه ني ني خوبي بودي و مامانتو اذيت نكردي  قند عسلم عزیز دلم...... نتیجه ی عشق بزرگ ما....... خیلی خیلی خیلی بی تاب  بابایی ت این روزا برات می خونه و نازت می کنه. گاهی هم صورتش رو می چسبونه از روی شیکمم به تو!  ما خیلی دوستت داریم و خونه ی پر از عشقمون منتظر قدم های توست تا عشق بیشتر و بیشتر تو هوای خونه ی نقلی و دوست داشتنی مون موج بزنه. ...
12 خرداد 1391

گل من

معجزه ی زندگی من سلام! امروزچهار هفته از بودنت با من گذشت.... تو چهار هفته توی بطن من بودی و هر روز داري بزرگ ميشي عدس  كوچولوي من . تمام این مدت آرام و بی دردسر و مهربان بودی ! نمی دانی چه قدر دوستت دارم..... و نمی دانی چه قدر فکرت را کرده ام سال های سال....! از آن روزها که نبودی... حتی بابایت هم نبود. اما تو همیشه در فکرم و در قلبم بوده ای گلکم. و حالا که دیگر آنقدر فکرت را می کنم که حتی شب ها بی خوابم!  تو تمام فکرم و تمام لحظاتم را پر کرده ای. و من بودنت را انتظار می کشم. آمدنت را.... بوییدنت را..... بوسیدنت را! و تو مثل معجزه ای زندگی ام را عوض کرده ای! دیگر من همان دختر بچه ی ضعیف نیستم که  اسير افكار مزخرف بشم  دیگر همان خانم ضعی...
12 خرداد 1391

دل نازك ماماني

ني ني جون عزيز مامان از وقتي كه اومدي يه آرامشيو مهمون دل من كردي  اما خيلي دل نازك شدم ميگن آدماي باردار حساس ميشن خيلي زود دلگير ميشم  خيلي زود ناراحت ميشم راست ميگن من الان حساس شدم  يعني تا كي اينجوريم از بعضي رفتارها بعضي حرف زدنا دلم ميشكنه  اما همش فداي يه تار موي كوچولوي ناز خودم چون ديگه خيلي چيزا برام بي ارزش شدن  خيلي حرفا برام پوچن ميخوام نسبت به خيلي چيزا بي محلي كنم  چون تو كه بياي خيلي چيزا عوض ميشه  به قول بابا مسعودت خودم خودتو ني ني  ني ني جون يادت باشه كه بابا مسعودتم در سخترين شرايط هم كه باشيم  پشتمونه و مارو تنها نميزاره عاشق جفتتونم بوسسسسسسس  ...
12 خرداد 1391

مامان ني ني مريضهههههه

ني ني جون مامان نميدوني چقدر حال مامانت بده سرماخوردم شديداً  گلوم خيلي درد گرفته همش نگران توام ملوسكم  ميترسم تو چيزيت بشه بزار بابا مسعودت بياد  بريم دكتر ببينم  خوب ميشم يا نه !  واي واي خيلي نگرانم قند عسل مامان  ...
12 خرداد 1391